فرزندان اجارهای برای سرقت ازطلافروشیها
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۷۳۶۵۵۹
رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی پایتخت از دستگیری ۲ کلاهبردار حرفهای خبر داد که برای سرقت از طلافروشیها دختر و پسر نوجوانی را در نقش فرزند اجاره کرده بودند. به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، سرهنگ کارآگاه "قاسم دستخال" گفت: هفدهم دی ماه خانمی به کلانتری ۱۲۳ "نیاوران" مراجعه و شکایتی را مبنی بر کلاهبرداری طرح و پس از ثبت شکایت اولیه پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار کارآگاهان پایگاه یکم پلیس آگاهی قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی عنوان کرد: در گام نخست شاکی اظهار داشت، بیست و ششم آبان ماه در محل کارم واقع در مغازه جواهر فروشی مشغول کار بودم که مردی به همراه خانمی که همسرش معرفی کرد و دختر و پسر نوجوانی نیز همراهشان بود به داخل مغازه وارد شدند.
وی تصریح کرد: شاکی ادامه داد، پس از مشاهده طلاها در نهایت یک رشته زنجیر طلا توسط خانم به مبلغ ۸۵ میلیون ریال انتخاب و فاکتور خرید به درخواست این مرد صادر شد. هنگام پرداخت مبلغ با کارت عابر بانک با استفاده از دستگاه پوز مغازه، ۲ بار تراکنش نامعتبر انجام شد.
این مقام انتظامی در ادامه افزود: به درخواست خودشان شماره کارت مالک مغازه را برای واریز کارت به کارت معرفی کردم. ولی از آنجا که مبلغ خرید بیش از سقف انتقالی بود، شماره کارت بانک ملی ام را نیز اعلام کردم. بعد از چند دقیقه پیامکی حاوی پیام تراکنش موفق با مبلغ یاد شده به اسم و شماره پیگیری ام به من نشان داد و سپس به صورت اینترنتی حسابم را چک کردم ولی مبلغی واریز نشده بود. اعلام عدم واریزی کردم، ولی اظهار داشتند مدتی طول میکشد و برای جلب اعتمادم ۲ شماره تماس به من ارائه دادند و اعلام کردند اگر مشکلی پیش آمد تماس بگیرم.
سرهنگ دستخال گفت: در بررسیهای میدانی، تصاویر زوج کلاهبردار و پسر و دختر نوجوان به دست آمد و با تطبیق چهره مرد کلاهبردار با مجرمان حرفهای مشخص شد که هویت واقعی این مرد ۳۹ ساله سابقه دار با ۱۱ فقره کلاهبرداری است.
وی ادامه داد: در شاخه دیگری از تحقیقات پلیسی مشخص شد که وی در یک شرکت باربری مشغول به کار است که با به دست آوردن نشانی محل کار وی، متهم در دوم بهمن ماه با دستور قضائی بازداشت شد.
رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی پایتخت افزود: پس از انتقال متهم به پایگاه یکم وی به جرم ارتکابی و اجاره کردن دختر و پسر نوجوان اعتراف کرد، ولی از معرفی خانمی که همدست وی بود، امتناع ورزید.
این مقام انتظامی با اشاره به اینکه فاکتور به نام متهم صادر شده بود، مخفیگاه وی در محدوده نیاوران شناسایی و دومین متهم پرونده با دستور قضائی در مخفیگاهش دستگیر شد.
وی با اشاره به اینکه در بازرسی از مخفیگاه متهم رشته زنجیر شاکی کشف و سپس با دستور قضائی تحویل شاکی شد، ابراز داشت: هر ۲ متهم با دستور بازپرس شعبه ۵ دادسرای ناحیه یک تهران روانه زندان شدند.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: طلافروشی پلیس آگاهی زنجیر سرقت پایگاه یکم پلیس آگاهی دستور قضائی دختر و پسر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۷۳۶۵۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پسر نابغه ایرانی که به دستور دوست دخترش دست به سرقت میزد!
چندی قبل ماموران پلیس اعضای باندی را در پایتخت دستگیر کردند که به صورت سریالی، خودرو سرقت میکردند.
یکی از اعضای این گروه، دختری ۲۰ ساله به نام نیلوفر بود که در بازجوییها اعتراف کرد علاوه بر همکاری با این باند، چند وقتی است که با پسرموردعلاقه اش نیز سرقت میکند.
با اعتراف نیلوفر، پسر مورد علاقه وی که مجرمی سابقه دار بود دستگیر شد و هر دو در بازجوییها به سرقتهای سریالی در پایتخت اعتراف کردند. تحقیقات از این دو نفر برای کشف جرایم احتمالی دیگر ادامه دارد.
میخواستم فضانورد شوم، اما تبدیل به سارق شدممیثم متولد سال ۷۴ است. او پیش از این به جرم موبایل قاپی دستگیر شده و یک هفته پس از آزادی، مجددا سرقت هایش را از سر گرفته است. اینبار، اما شگردش را به سرقت ماشین تغییر داده است. میثم میگوید یک نابغه است که مواد مخدر زندگیش را تباه کرد و موجب شد تبدیل به سارق شود. گفتگو با این سارق نابغه که به دستور دختر مورد علاقه اش سرقت میکرد را در ادامه میخوانید.
پرونده ات نشان میدهد که سابقه داری.
یکبار به جرم گوشی قاپی دستگیر شده ام، الان هم به جرم سرقت خودرو و لوازم خودرو.
چه شد که تبدیل به سارق شدی؟
مواد مخدر و رفیق ناباب. این دو دست در دست هم دادند و موجب شدند که سر از دنیای تبهکاران دربیاورم. من زندگی بدی نداشتم، درس خوانده ام و میخواستم به رویاهای بزرگم برسم. خانواده بدی هم ندارم، وضع مالی مان نسبتا خوب است. اما خود کرده را تدبیر نیست چرا که با دستان خودم زندگیم را تباه کردم.
چقدر درس خوانده ای؟
فوق دیپلم ریاضی محض دارم. شاید باور نکنید، اما همه مرا نابغه میدانند. از کودکی مسائل ریاضی را حل میکردم و حتی مسلط به زبان انگلیسی بودم. خیلی باهوش بودم و همه فامیل میگفتند آینده میثم روشن است و به جاهای خوبی میرسد، اما خب حالا اینجا هستم و دستبند اتهام در دستانم.
تصورت این است که اعتیاد زندگیت را تباه کرد، چرا ترکش نکردی؟
تلاش کردم، اما نشد.
چه موادی مصرف میکنی؟
شیشه میکشیدم، اما این اواخر دختر موردعلاقه ام از من خواست تا ماده مخدر جدید کمیکال را مصرف کنیم. از خانواده ماری جوانا است و باعث ایجاد توهم شدید میشود. دلم میخواست فضانورد شوم و با سفینه به کره ماه سفر کنم؟ شاید برایتان عجیب باشد و باور نکنید، اما به خاطر هوش بالایم همه میگفتند موفق خواهی شد. اطلاعاتم نسبت به فضا خیلی زیاد است و اگر پایم به دنیای مجرمان و اعتیاد کشیده نمیشد، شاید الان ایران نبودم و انتخاب میشدم برای رفتن به فضا.
با چه شگردی سرقت میکنی؟
من قبلا موبایل قاپی میکردم. بعد از آزادی، دختر موردعلاقه ام به من گفت بیا برویم سرقت ماشین انجام دهیم. خودش با یک گروه کار میکرد و میگفت راه و روش سرقت ماشین را از آنها یاد گرفته است. او به من آموزش داد و وقتی اولین بار توانستم ماشین سرقت کنم، خوشم آمد و ادامه اش دادم.
چه خودرویی سرقت میکردید؟
از پژو و پراید گرفته تا ال ۹۰ و مزدا ۳.
با ماشینهای سرقتی چه میکردی؟
چند روزی زیر پایم بود و با آن میرفتم سراغ سرقتهای بعدی. سپس تحویل دختر موردعلاقه ام میدادم تا آن را در خیابان رها کند. اما الان متوجه شدم که او ماشینها را به سردسته باندی که با آن کار میکرد میفروخت تا او با شیوه سند نمره آن را بفروشد و سهمش را بگیرد.
با دختر موردعلاقه ات چطور آشنا شدی؟
در خیابان با او آشنا شدم. ماشینش پنچر شده بود، کمکش کردم و همان روز آشنایی ما شکل گرفت. بعد متوجه شدیم هر دویمان معتادیم و سارق. همین وجه اشتراک باعث ایجاد علاقه میان ما شد، اما حالا هر دو دستگیر شده ایم.
منبع: همشهری آنلاین
tags # سرقت ، اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟